جدول جو
جدول جو

معنی خزه کاردن - جستجوی لغت در جدول جو

خزه کاردن
کلون در را بستن و قفل کردن در
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مزه کردن
تصویر مزه کردن
چشیدن، خوش طعم و خوش آیند آمدن به ذائقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خله کردن
تصویر خله کردن
خالی کردن، رها کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزه کردن
تصویر بزه کردن
گناه کردن، خطا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
Choke, Gag, Muffle, Smother, Stifle, Strangle, Suffocate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
étouffer, étrangler, suffoquer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
امر به خوابیدن در مقام توهین و تحکم
فرهنگ گویش مازندرانی
کوبیدن یا کشیدن یا تاباندن بیضه ی حیوان به منظور از بین بردن
فرهنگ گویش مازندرانی
اندازه گیری پارچه یا هر طول دیگر
فرهنگ گویش مازندرانی
مزه دادن، خوش مزه بودن
فرهنگ گویش مازندرانی
کنایه از: خوابیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
خرد کردن پول
فرهنگ گویش مازندرانی
ادعای غبن داشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
قتل کردن، حیوانی را قربانی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
منزل کردن، گرد آمدن
فرهنگ گویش مازندرانی
در تنگنا قرار دادن، به تنگ آوردن کسی
فرهنگ گویش مازندرانی
سمج شدن کودک نسبت به مادر، پیله کردن، تنبیه شدید کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کنایه از: رشد کردن و متمول شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
boğmak, sesi kısmak, boğulmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
질식시키다 , 소리를 줄이다 , 질식시키다 , 질식시키다 , 목을 조르다 , 질식하다 , 질식하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
窒息させる , 音を消す , 窒息させる , 絞め殺す , 窒息する , 窒息する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
לחנוק , להשתיק , לחנוק , לחנוק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
घोंटना , आवाज दबाना , घोंटना , घुटना , गला घोंटना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
mencekik, meredam, tersedak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
ทำให้สำลัก , ปิดเสียง , จม , หายใจไม่ออก , บีบคอ , ขาดอากาศหายใจ , สำลัก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
душить , заглушать , удушать , задушить , задыхаться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
verstikken, dempenen, wurgen, stikken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
ahogar, amortiguar, sofocar, estrangular
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
soffocare, attutire, strangolare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
sufocar, abafar, estrangular
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
塞住 , 压制 , 窒息 , 勒死
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
dusić, tłumić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
душити , заглушати , задушити , задихатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
ersticken, dämpfen, erwürgen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خفه کردن
تصویر خفه کردن
kuziba, kuzima, kunyonga, kuzimia
دیکشنری فارسی به سواحیلی